ابروهای همچو کمانت، تیر عشق را چنان بر دلم فرو برده که با هیچ مرهمی جای این زخم مداوا نمی شود.
قانون جاذبه را بهم ریخته ای با چشمانت و چه ظالمانه می دزدی نگاهت را از دلی که قوّت نفس هایش به دیدگان تو گره خورده.
لبخندت همچو خورشید و لبانت چون ناب ترین شهد، دل می برد از هر کسی...!
عاشقان و دلباختگان زیادی داری و من در کنج تنهایی خویش،
دیوانه وار تورا دوست دارم امّا بی آنکه، تو از حال این دل با خبر باشی
شعرهایم را همیشه از چشمان تو می دزدم و ترانه های دلتنگی سر می دهم...
تو سرسری عبور نکن از این عاشقانه ...!
هر بار که خنده هایت را با کسی قسمت میکنی، آرام آرام جان می دهم در عبور تلخ این ثانیه ها!
ساده از من عبور نکن! تب این عشق درمان ندارد ...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ چهار شنبه 11 تير 1393برچسب:, ] [ 11:42 ] [ محمد & مهتاب & بهار ]
[ ]